1 - نگاه امام حسین(ع) به آینده جامعه اسلامی. آن زمانی که امام حسین قیام کرد، منکر حذف نشد، بلکه امام حسین(ع) شهید شد اما در طول زمان بنی امیه محو شد و مکتب حسین(ع) فراگیر شد؛ یعنی لازم نیست امر به معروف همین الان نتیجه بدهد، شما امروز دانه را میکارید، نتیجهاش چند ماه دیگر است.
2 - هشدار حیوانات در برابر خطرات و آسیبها. سوره نمل میگوید: یک مورچه دید سلیمان با لشکرش میآید گفت: «یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ» (نمل/18) ؛مورچهها بروید داخل لانههایتان! الان همه شما زیر پا میروید؛ یعنی همین که احساس خطر کرد، هشدار داد. اگر آمریکا بداند که اگر جنایتی بکند، همه دنیا داد میزنند، جنایت نمیکند، دلیل جنایات آمریکا سکوت رئیسجمهورهای دنیاست.
دین ما دین زندهای است. حدیث داریم اگر کسی خلاف ببیند و بیغیرت باشد، بیتفاوت باشد، این مرده است، منتها مرده عمودی! «فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاء» (التهذیب/ج6/ص181).
3 - تربیت فرزند با امر به معروف و نهی از منکر. هر کسی میخواهد بچهاش خوب تربیت شود. تربیت بچه یا با امر به معروف است، یا با نهی از منکر! مادر میگوید: این کار را بکن، این کار را نکن.
شیوهاش چگونه است؟ شیوهاش تعبدی نیست، هر طوری که میشود ما باید این منکر را برداریم، با فیلم، شعر، مهمانی، خواهش، تشر، فریاد. نحوه امر به معروف و نهی از منکر، هر جایی یک طوری است!
4 - ریشههای فطری و عقلی امر به معروف. عقل سکوت در برابر سقوط را نمیپذیرد، اگر اینجا دارد آتش میگیرد، بگویی: به ما ربطی ندارد، تمام عقلای دنیا این سکوت شما را محکوم میکنند. امر به معروف کار خود خداست. «إِنَّالله یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ» (نحل/90)؛ اول کسی که امر به معروف میکند، خود خداست. دومش انبیا است. سومش ما هستیم.
5 - ولایت مومنان بر یکدیگر در امر به معروف. قرآن میگوید امر به معروف از باب ولایت است. این ولایت را خدا در قرآن گفته است: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»، تمام زنان و مردان باایمان، ولی همدیگر هستند، یعنی من بر شما ولایت دارم، شما هم بر من ولایت دارید. بعد میگوید چون ولایت دارید «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (توبه/71)؛ یعنی امر به معروف از شاخههای ولایت است. فضولی نیست. خدایی که من و شما را خلق کرد، گفت من و شما به همدیگر ولایت داریم. حق دخالت داریم.
امر به معروف قبل از نهی از منکر است. یعنی اگر میخواهید مردم را از منکر بازدارید، معروف را ترویج کنید. زمان حضرت لوط 2فرشته در قیافه 2جوان زیبا خدمت حضرت لوط آمدند، لاتهای محله فهمیدند، آمدند که این پسرها را به ما بده، گفت: اینها مهمان من هستند، «وَ لا تُخْزُونِ فی ضَیْفی» (هود/78)؛ آبروی من را نزد مهمانهایم نریزید. من دختر دارم، عقد میکنم و به شما میدهم. اگر میخواهیم بچهمان فاسد نشود، دختر را باید زود شوهر داد، پسر را باید زود داماد کرد. جوان فاسد است، ممکن است بهخاطر بیکاری فاسد شده باشد، باید برایش ایجاد اشتغال کرد. خدا وقتی میخواهد نهی از منکر کند و به آدم و حوا بگوید گندم نخور! اول میگوید: «کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما» (بقره/35)؛ هر چه میخواهید بخورید، «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»؛ این یکی را نخورید.